
تهران، سال ۱۲۹۶.
کودکی لاغر با پاهای برهنه، در کوچهای خاکی میان کوههای زباله پرسه میزد. چشمهایش دنبال تکه نانی میگشت، اما تنها چیزی که پیدا کرد، لاشهای نیمهسوخته بود. از کنار آن رد شد. نه به خاطر نفرت، که به خاطر عادت. دیگر بوی مرگ هم برایش تازگی نداشت.
در آن سالها، ایران در موقعیتی قرار داشت که از هر طرف در محاصره بود؛ اما نه محاصرهی دشمنی خارجی، بلکه محاصرهای بیصدا از درون وبیرون. قاجاریه، پیکر نحیف وخستهای بود که رمقش را سالها پیش از دست داده بود. کشوری بیصاحب، در میانهی شعلههای جنگ جهانی اول، اسیر اشغال وبیکفایتی.
بریتانیا در جنوب، روسیه در شمال، وعثمانی در غرب، هر کدام خاکی از ایران را به تصرف خود درآورده بودند. خطوط راهآهن، مسیرهای کاروانی وجادههای اصلی، نه برای رفتوآمد مردم، که برای حمل آذوقه ومهمات ارتشهای بیگانه مورد استفاده قرار میگرفت.
غله، گوسفند، آرد وحتی علوفه – همه از سفرهی مردم ربوده میشد وراهی انبارهای نظامی میگشت. در شهرهایی مثل همدان، کرمانشاه، وتبریز، مردم صبح با شکم گرسنه از خانه بیرون میآمدند وشب با اشک به آسمان خیره میشدند. خانوادهها گاه برای زندهماندن، مجبور به فروش فرزندان خود میشدند. در برخی منابع آمده، نوزادان را در برابر چند قرص نان معامله میکردند. معاملهای تلختر از مرگ. دولت قاجار، اما، هیچ نکرد. نه پیامی، نه امدادی، نه سازوکاری. محمدعلی شاه وجانشینانش، سرگرم اختلافات داخلی، حفظ قدرت پوشالی وتعارفات بیاثر سیاسی بودند. آنها نه تنها از مردم حمایت نکردند، بلکه سکوتی سنگین را ترجیح دادند. سکوتی که به قیمت جان صدها هزار انسان تمام شد.
در برخی مناطق، مردم پوست درخت میجَویدند. در خراسان، زنی دیده شده که از استخوانهای برشته شدهی حیوانات، خاکستر درست میکرد وبا آب میخورد تا معدهاش را فریب دهد. این دیگر قحطی نبود، این انقراض تدریجی یک ملت بود. آن هم نه بهدست طبیعت، بلکه با امضای قدرتهای اشغالگر ومُهر تأیید سکوت حکومت.
صدایی برای فریاد نبود. روزنامه ای منتشر نمیشد که روایت کند. و اگر هم میشد، سانسور و تهدید آن را به مرز نابودی میکشاند. در میان این تاریکی، تنها صداهایی که باقی ماندند، صدای نالهی گرسنگان و مرگ آرام و بیسر و صدای میلیونها انسان بیگناه بود.
نان نبود، امید نبود. و کسی نبود که بگوید چرا؟؟؟
در این سایت، قصد داریم با ارائه مستندات، روایتها، و مقالات تحلیلی، این فاجعه را زنده کنیم، برای آگاهی نسل امروز و آینده.